دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی_ ۲۵ محرم ۹۸

تمام عمر خود، آزار دیدم

جهان را بر سرم آوار دیدم

عزیزان خدا را خوار دیدم

میان مجلس اغیار دیدم

 

چهل منزل که نه، عمری حزینم

چهل سال است من چله نشینم

شبانه روز، یاد اربعینم

همیشه چشم خود، پُربار دیدم

 

کنارِ گریه دوشادوش ماندم

فقط خیره شدم، خاموش ماندم

گمانم ساعتی بیهوش ماندم

همینکه آب، بالاجبار دیدم

 

شده اشکم روان، با که بگویم

غمِ هفت آسمان با که بگویم

ازین داغ گران با که بگویم

حرم را بر سرِ بازار دیدم

 

الهی که زنی مضطر نماند

میان کوچه، بی یاور نماند

اگر هم ماند، بی معجر نماند

خودم این درد را ناچار دیدم

 

ازین غصه گریبان می دهم چاک

میان خنده های قوم ناپاک

عقیله عمه ام را بر روی خاک.

به زیر کعب نی، بسیار دیدم

 

نرفت از تن، نشانِ سلسله. نه

نرفت از گوش، صوتِ هلهله. نه

نرفت از خاطر من، حرمله. نه

از آن ملعون غمی دشوار دیدم

 

مداوا کرد چشم تار ما را

تسلا داد قلب زار ما را

خدا خیرش دهد، مختار ما را

سر شمر و سنان بر دار دیدم

 

رباب و گریه اش. ای داد، ای وای

صدای گریه ی نوزاد، ای وای

کشیدم از جگر فریاد ای وای.

پرِ گهواره را هر بار دیدم

 

نمی دانم، گمانم خواب بودم

میان خیمه ها بی تاب بودم

مریض اما پیِ ارباب بودم

به حال زار، داغ یار دیدم

 

به روی سینه اش دیدم دویدند

تنش را سمت گودالی کشیدند

سرش با خنجر کندی بریدند

خودم دیدم، اگرچه تار دیدم

 

بمیرم عاقبت انگشترش را

لباسِ دستباف مادرش را

عبا، عمامه ی پیغمبرش را

میان دکه ی تجار دیدم

محمد جواد شیرازی

برگشته ام به بنده ی خود اعتنا کنی

ای که نامت پناه علیین

وقت ضیافت آمد و در پشت در ماندم

  ,میان ,ای ,ی ,ماندم ,بگویم ,دیدم   ,ما را ,را بر ,با که ,که بگویم

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

چلو رمان همیار توسعه سبزی پاک ترخون پایگاه اطلاع رسانی هبوط طراحی و اجرای دکوراسیون داخلی در تهران کشاورزی نوین هنرهای زیبا سرباز کماندار : خاطرات سربازی من زودپز متون و اشعار مشک