دائم چهل منزل بلا بر ما رسیده
خواندم نمازم را نشسته، قد خمیده

جای نوازش کردنِ دستان بابا
شعله، میان گیسویم شانه کشیده

****

هجران دلبر، قد کمانی ساخت من را
از ناقه، ضعف و تشنگی انداخت من را

طوری کتک خوردم دو چشمم تار گشته
حق داشت عمه، لحظه ای نشناخت من را

****

درد کف پا، خسته ام کرده حسابی
دارم میان پهلویم دردِ حسابی

گفتم نکش اینگونه از سر چادرم را
دادِ مرا دشمن در آورده حسابی

****

آخر چرا رحمی به چشمِ تر نداری؟!
پایم شکسته، از چه رو باور نداری؟!

من دخترم، خیلی پر و بالم نحیف است
نامرد. اصلا تو خودت دختر نداری؟

****

با که بگویم این همه داغ گران را
با که بگویم حرفِ مرد بد دهان را

بر ما اهانت شد میان کوچه هایش
ویران کند حق خانه های عَسقلان را

****

خیلی بدم می آید از اشرار، خیلی
از ازدحامِ شامی و انظار، خیلی

دروازه ی ساعات، ساعاتِ بدی بود
سختی کشیدم بر سر بازار، خیلی

****

از چه بگویم،! از ستم یا ناسزا یا.
از سنگ و خاکستر ز بام خانه آیا؟

غصه شده در سینه ام با که بگویم
حرف از کنیزی می زنند این جا خدایا

****

طاقت ندارم بیش از این بابا کجایی؟!
من چشم بگذارم به آغوشم بیایی؟!

بار سفر بستم بیا آماده ام من
پایان بده بر این چهل منزل جدایی

محمد جواد شیرازی

برگشته ام به بنده ی خود اعتنا کنی

ای که نامت پناه علیین

وقت ضیافت آمد و در پشت در ماندم

میان ,ام ,منزل ,چهل ,خانه ,سر ,چهل منزل ,که بگویم ,بر ما ,دائم چهل ,منزل بلا

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Type Villager تعامل انسان و عصر جدید سورس اندروید huobi global exchange آکادمی پیکسان داکت اسپلیت گرین در مدل های بسیار متنوع در فروشگاه بادبزن آموزش کسب درآمد میلیونی از اینترنت جستجو گر فایل از دنیای وب طراحی سایت، سئو، تبلیغات در گوگل پکیج کنکور انسانی