سبوی معرفت



والمستقرین فی امر الله.

 

برگشته ام به بنده ی خود اعتنا کنی

با یک نگاه، جان مرا مبتلا کنی

 

من مرغ پر شکسته ام و آمدم که باز

از بال زخمی ام گره کور وا کنی

 

ای مُستَقر به امر خدا، آمدم مرا

ثابت قدم به میکده ی هل أتی کنی

 

صد بار یا رضا مددی یا رضا کنم

با آرزوی اینکه مرا هم صدا کنی

 

دل را به هر کسی که سپردم، رهام کرد

غیر از تویی که نیست گمانم رها کنی

 

عمری است ای رئوف، گدایان خسته را

با شاهراه قرب خدا آشنا کنی

 

حالا که قسمتم نشده کربلا روم

روضه بخوان، درون مرا کربلا کنی

 

قربان ناله هات، بگو فَابکِ لِلحُسَین

تا در وجود ت کیمیا کنی

 

حاشا به من اگر بخرم بهر خود کفن

وقتی که گریه بر غم یک بوریا کنی

 

فرموده ای: حسین سرش تشنه شد جدا

تا یادی از مصیبت خون خدا کنی

 

شاید که در فرازِ "أذلّوا عَزی"

گریه به غربتِ بدنی زیر پا کنی

 

شاید که یاد روضه ی ذبح سر حسین.

با ضربه ی دوازدهم از قفا کنی

 

دیگر بس است مادرت از حال می رود

باید که فکر حضرت خیرالنسا کنی

محمد جواد شیرازی


وَ رَفَعَ ذِکْرَکَ فِی عِلِّیِّینَ.

ای که نامت پناهِ عِلّیین
پاشو از جا سپاهِ عِلّیین

پاشو ای ماه، جلوه ی شب باش
پاشو از جا، کفیل زینب باش

پاشو تا سایه ی سرم باشی
تا نگهبانِ معجرم باشی

خواهرت آمده نگاهش کن
تکیه بر چادرِ سیاهش کن

آه. ای کُشته ی امان نامه
سر فرو بردی از چه در جامه؟!

زانویت را چرا بغل کردی؟!
تو که بر قول خود عمل کردی

خاطرت جمع، مردِ با احساس
هیچ کس باورش نشد، عباس

پاشو دلگرمی دلِ همه باش
قوّتِ قلب آل فاطمه باش

ماه من، بر رخت نقاب بزن
حرز انداز زود، بر گردن

کوفیان، چشمْ شور و نامردند
تیرهای سه شعبه آوردند

چشم هایت چقدر زیبایند
بازوانت مرا تسلایند

بوسه ی مرتضی بر آن خورده
چشم هایت دل خدا برده

من همین گونه هم پریشانم
تو نباشی دگر چه می دانم.

. شاید از گریه غرقِ غم بشوم
شاید اصلا اسیر هم بشوم

شاید اصلا سرم شکسته شود
دست من با طناب بسته شود

شاید از روی تل نگاه کنم
گریه، بالای قتلگاه کنم

چه کنم گر حسین تنها شد؟!
چه کنم قتلگاه غوغا شد؟!

شاید اصلا مرا زمین بزنند
کعب نی بر منِ حزین بزنند

پاسبانِ نمازم، ای عباس
تو نباشی چه سازم، ای عباس؟! 

محمد جواد شیرازی


وقت ضیافت آمد و در پشت در ماندم
تنها میان این قفس بی بال و پر ماندم
جا ماندم از کرب و بلا و در به در ماندم
این روزها جانم به لب آمد اگر ماندم

انگار که روی زمین تنها ترین هستم
محروم از خیر کثیر اربعین هستم

مونس ندارم غیر این چشمان گریانم
خیره شدن بر عکس شش گوشه است درمانم
زوار، راهی بهشتند و پریشانم
خیلی خجالت می کشم من از رفیقانم

کارم فقط اشک است و ناله از فراق دوست
تربت ببوسم هر سحر از اشتیاق دوست

اصلا ندیده پستی و روی سیاهم را
دیده همیشه خواهش و شوق نگاهم را
قبل از دعایم داده هر آنچه بخواهم را
او مطمئنا خوب می داند صلاحم را

من راضی ام بر آن چه که جانان پسندیده
امسال قربانش شوم هجران پسندیده

تنها پناه و ملجأ جا مانده ها مشهد
در وقت غربت دلخوشی هر گدا مشهد
شاه خراسانی صدا زد که بیا مشهد
تنها شدم رفتم به جای کربلا مشهد

خیلی رئوفانه به فریادم رسید آقا
خیلی عطوفانه سرم دستی کشید آقا

دستم به دامانت رضا کاری برایم کن
قدری از این درد و غمِ در سینه ام کم کن
و انظر إلیَّ.سائلت را باز محرم کن
سلطان! برات کربلایم را فراهم کن

تسکین هر درد و غمی روضه است، می دانی
ابن شبیبم، چند خطی روضه می خوانی؟

فابک علی المظلوم جدم دست و پا می زد
فابک علی المحروم زینب را صدا می زد
فابک علی المهموم خولی بی هوا می زد
فابک علی المغموم پیری با عصا می زد

او نیزه می خورد و علی آن لحظه آن جا بود
عطشانِ زیر دست و پا فرزند زهرا بود

علی سپهری


سوگند به نام دلربایش
نور است وجود و ابتدایش

با خَلقِ حسن کرد مباهات
در روز ازل، ذاتِ خدایش

آنان که نوشتند کریمش
ما را بنویسند گدایش

بخشید "سه بار" هرچه را داشت
جانِ همه ی خلق فدایش

حقاً که پسندِ قلب زهراست
شد هرکه عزیزِ مجتبایش

هستند تمام انبیا هم
محتاج عطای دست هایش

هم او شده راضی از خدا هم.
حق بوده رضایش به رضایش

چشمان حسین بر لب اوست
وقتی حسن است مقدایش

در معرکه ی جمل که آمد
دیدند به شکل مرتضایش

آن قدر رئوف است که می خورد.
در پیشِ جذامیان غذایش

آن مرد، هر آنچه ناسزا گفت
آخر نشنید ناسزایش

تازه به کرم نوازشش کرد
جا داد به او بینِ سرایش

صد بحر اگر که مدح گویم
یک قطره نگفتم از ثنایش

هفت صفر است آی مَردم.
روز غم و غربت و عزایش

آن قدر بلا به او رسیده
ماندم که بگویم از کجایش

از کوچه نپرسید ازین مرد
یک عمر، شده است مبتلایش

جانسوزتر است داغ زهرا.
از کل غم جهان برایش

یاران مُقربش کشیدند
سجاده و فرشِ زیر پایش

درد است که زهر خورده آقا
از همسر بی مهر و وفایش

خونی شده با سرفه ی سختش
دست کرم و گره گشایش

قاسم به سر و صورت خود زد
خونی شده دید تا عبایش

پا می کشد این مردِ پر از درد
در حجره، به روی بوریایش

آن قدر جگر به دامنش ریخت
تا جوهره رفت از صدایش

بگذار بماند به قیامت
دنیا که نفهمید بهایش

آتش زده بر تمام عالم
لایَوم کَیَومِ کربلایش

گر کرب و بلا همیشه جاری است
صلح حسن است مقتضایش

صد شکر که سنگ ها نخوردند
بر صورت مثل مصطفایش

صد شکر که نیزه ای نیامد
تا قطع کند صوت رسایش

صد شکر نبود خنجری کند
تا بوسه بگیرد از قفایش

محمد جواد شیرازی


دائم چهل منزل بلا بر ما رسیده
خواندم نمازم را نشسته، قد خمیده

جای نوازش کردنِ دستان بابا
شعله، میان گیسویم شانه کشیده

****

هجران دلبر، قد کمانی ساخت من را
از ناقه، ضعف و تشنگی انداخت من را

طوری کتک خوردم دو چشمم تار گشته
حق داشت عمه، لحظه ای نشناخت من را

****

درد کف پا، خسته ام کرده حسابی
دارم میان پهلویم دردِ حسابی

گفتم نکش اینگونه از سر چادرم را
دادِ مرا دشمن در آورده حسابی

****

آخر چرا رحمی به چشمِ تر نداری؟!
پایم شکسته، از چه رو باور نداری؟!

من دخترم، خیلی پر و بالم نحیف است
نامرد. اصلا تو خودت دختر نداری؟

****

با که بگویم این همه داغ گران را
با که بگویم حرفِ مرد بد دهان را

بر ما اهانت شد میان کوچه هایش
ویران کند حق خانه های عَسقلان را

****

خیلی بدم می آید از اشرار، خیلی
از ازدحامِ شامی و انظار، خیلی

دروازه ی ساعات، ساعاتِ بدی بود
سختی کشیدم بر سر بازار، خیلی

****

از چه بگویم،! از ستم یا ناسزا یا.
از سنگ و خاکستر ز بام خانه آیا؟

غصه شده در سینه ام با که بگویم
حرف از کنیزی می زنند این جا خدایا

****

طاقت ندارم بیش از این بابا کجایی؟!
من چشم بگذارم به آغوشم بیایی؟!

بار سفر بستم بیا آماده ام من
پایان بده بر این چهل منزل جدایی

محمد جواد شیرازی


از جلوه های عرشی پیغمبرِ حسین
زنده شده است خاطره ی مادر حسین
با احترام رفته علی در بر حسین
آماده ی نبرد شده لشگر حسین

تا اذن خواست، نور دو عالم اجازه داد
لب تر نکرده بود، همان دم اجازه داد

قله نشین معرفتِ کائناتِ حق
مجذوبِ راه پرخطر و با ثبات حق
آیینه ی تمام نمایِ صفات حق
مانند مرتضی شده ممسوس ذات حق

شأن علی، ز کل مراتب، فراتر است
فیضِ شهادت است که مشتاقِ اکبر است

وقت وداع شد، همه جا ریخته بهم
از غربت و بلا، دو سرا ریخته بهم
قلب تمام اهل ولا ریخته بهم
این غصه، آل فاطمه را ریخته بهم

اکبر گلایه ی همه را استماع کرد
ش رقیه، به سختی وداع کرد

وقتی علی، زمان رجزخوانی اش رسید
بر گوش دهر غُرش ربانی اش رسید
ابن زیاد، وقت پشیمانی اش رسید
بر کل دشت نعره ی طوفانی اش رسید

نعره کشید، من به پیمبر نتیجه ام
از نسل پاک مادر زهرا، خدیجه ام

خشمش شبیه حضرت جبار، جلوه کرد
همچون رسول، لحظه ی پیکار، جلوه کرد
چون شیر، مثل حیدر کرار، جلوه کرد
گهگاه در سیاق علمدار، جلوه کرد

با کام تشنه معرکه را زیر و رو نمود
دیگر توان جنگ برایش نمانده بود

برگشت محضر پدرش تا رها شود
از این همه مصیبت اعظم جدا شود
باید حسین دل ببُرد، تا فدا شود
ورنه زمانِ واقعه بی انتها شود

کامِ پدر ترک ترک و خشک، زین سبب
بعد از وداع سختِ پدر، رفت تشنه لب

لیلا میان خیمه زند دست روی دست
آیینه ی پر از ترکش عاقبت شکست
شمشیر آمد و به سر اکبرش نشست
مانند مرتضی شد و فرق سرش گسست

خون سرش به روی دو چشم فرس چکید
چیزی فرس ندید، فقط بی هوا دوید

او را به جرم نام علی سیر می زدند
با نیزه ها به آیه ی تطهیر می زدند
یک عده زخم با سر شمشیر می زدند
یک عده نانجیب به او تیر می زدند

روی فرس محیط تنش خانه خانه شد
افتاد انار آل عبا، دانه دانه شد

حالا حسین آمده با دیده ی ترش
با ناله ی علی ولدی سوی اکبرش
سر را گذاشت لحظه ی آخر روی سرش
پا می کِشد علی به زمین در برابرش

ای میوه دلم چقدر پخش گشته ای
نامت علی شد و صد و ده بخش گشته ای

محمد جواد شیرازی


دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی شب ۲۶ محرم ۹۸

دشمنانش همه درمانده و نیرنگ زدند
به تلافی جمل، ضربه هماهنگ زدند

دوره کردند، دویدند سویش با عجله
دسته ای که همه جا، پای ولا لنگ زدند

جای نُقل شب دامادی او، با دلِ پُر.
نوه ی فاطمه را از همه سو سنگ زدند

یوسف نجمه، نقابش به روی خاک افتاد
گرگ ها بر بدن زخمی او چنگ زدند

پهلویش بوی حسن داشت، بوی فاطمه داشت
نیزه بر پهلوی او قومِ نظر تنگ زدند

اسب ها جای حنا بر سر و بر صورت او
تاختند آن قدر از خون، به رخش رنگ زدند

نعل ها داغ که گشتند جگرسوز شدند
با صدای ترکِ سینه اش آهنگ زدند

جای یک جرعه فقط آب، هزاران ضربه.
بر دهانی که شده تشنه ی از جنگ زدند

نجمه ماند و دل خون. تا که پس از ساعاتی
شعله بر چادر آن مادرِ دلتنگ زدند

محمد جواد شیرازی


دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی_ ۲۵ محرم ۹۸

تمام عمر خود، آزار دیدم

جهان را بر سرم آوار دیدم

عزیزان خدا را خوار دیدم

میان مجلس اغیار دیدم

 

چهل منزل که نه، عمری حزینم

چهل سال است من چله نشینم

شبانه روز، یاد اربعینم

همیشه چشم خود، پُربار دیدم

 

کنارِ گریه دوشادوش ماندم

فقط خیره شدم، خاموش ماندم

گمانم ساعتی بیهوش ماندم

همینکه آب، بالاجبار دیدم

 

شده اشکم روان، با که بگویم

غمِ هفت آسمان با که بگویم

ازین داغ گران با که بگویم

حرم را بر سرِ بازار دیدم

 

الهی که زنی مضطر نماند

میان کوچه، بی یاور نماند

اگر هم ماند، بی معجر نماند

خودم این درد را ناچار دیدم

 

ازین غصه گریبان می دهم چاک

میان خنده های قوم ناپاک

عقیله عمه ام را بر روی خاک.

به زیر کعب نی، بسیار دیدم

 

نرفت از تن، نشانِ سلسله. نه

نرفت از گوش، صوتِ هلهله. نه

نرفت از خاطر من، حرمله. نه

از آن ملعون غمی دشوار دیدم

 

مداوا کرد چشم تار ما را

تسلا داد قلب زار ما را

خدا خیرش دهد، مختار ما را

سر شمر و سنان بر دار دیدم

 

رباب و گریه اش. ای داد، ای وای

صدای گریه ی نوزاد، ای وای

کشیدم از جگر فریاد ای وای.

پرِ گهواره را هر بار دیدم

 

نمی دانم، گمانم خواب بودم

میان خیمه ها بی تاب بودم

مریض اما پیِ ارباب بودم

به حال زار، داغ یار دیدم

 

به روی سینه اش دیدم دویدند

تنش را سمت گودالی کشیدند

سرش با خنجر کندی بریدند

خودم دیدم، اگرچه تار دیدم

 

بمیرم عاقبت انگشترش را

لباسِ دستباف مادرش را

عبا، عمامه ی پیغمبرش را

میان دکه ی تجار دیدم

محمد جواد شیرازی


دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی شهادت امام سجاد علیه السلام ۹۸

محل بده به منِ بینوا، فدات شوم

دلم شکست ز دوری، بیا. فدات شوم

 

اگر چه دامن تو بارها رها کردم

رها نمی کنی آقا مرا، فدات شوم 

 

میان نافله ی نیمه ی شبت آقا

برای نوکر خود کن دعا، فدات شوم 

 

چه حرف ها! سر من فرش راه تو بشود؟!

سرم کجا، کف پایت کجا؟! فدات شوم

 

خوش است کشته شوم در رهت هزاران بار

دوباره زنده شوم بارها فدات شوم

 

تو هم شبیه حسینی، سجیّتت کرم است

ببر مرا سحری کربلا، فدات شوم 

 

میان سلسله فرمود حضرت سجاد

امامِ مانده روی بوریا، فدات شوم 

 

چکید خون حسین از بلندی نیزه

عقیله با دل خون زد صدا: فدات شوم

 

عزیزِ بی کفنِ مادرم جُعِلتُ فِداک

غریبِ تشنه لبِ سرجدا فدات شوم

محمد جواد شیرازی


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

ناز پسند مقالات تخصصی عکس بازیگران دانلود برنامه اندروید پاکدشت 24 S.F.9 . .-WE_ ARE _ARMY _FOREVER- فیلوزوف تبلیغات گرافیک سه بعدی تک Tak3d